سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بخشندگی و دلاوری، صفاتی ارجمند هستند که خداوند سبحان، آنها را در وجود هرکه دوستش بدارد و آزموده باشد، می نهد . [امام علی علیه السلام]
نغمه های الهی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» السلام علیک یا محمد بن علی بن حسین (علیه السلام)

بسم الله الرّحمن الّرحیم

« جور دیگر باید دید »
هر عملی به هر اندازه هم در نظر انسان کوچک و کم اهمیت جلوه کند، ممکن است نردبانی بلند برای رسیدن به رضای خداوند شود، و همان شخصی که توجه ما را به خود جلب نکرده، بنده ای از بندگان خاص خداوند باشد.
این افق جدید و رویکردی تازه است که پیشوایان الهی در برابر ما میگشایند. از این رو امام باقر علیه السلام می فرمایند:

«براستی خداوند سه چیز را در سه چیز پنهان کرده است:
رضایش را در طاعت و فرمانبرداریش. پس مبادا هیچ اطاعتی را در چشم تو کوچک بیاید،  چه بسا رضایت نهایی حق در آن باشد.
و خشم خود را در معصیت و نافرمانیش پنهان کرده. پس هیچ معصیتی از معصیتهای او را کوچک نپندار.  چه بسا همین معصیت با خشم نهایی وی همراه گردد.
و  ولی خود را در میان بندگانش پنهان کرده است. پس هیچ یک از بندگان خدا را کوچک مشمار، چه بسا او ولی خدا باشد.»
 
این چه سری است که امام باقر (علیه السلام) هیچ طاعتی را کوچک نمیدانند و بدان حد بر آن تاکید دارند؟ حقیقت این است که رضایت حق در اطاعت و فرمانبرداری او پنهان شده و مهمتر، این حقیقت که اهمیت و عظمت عمل به پذیرفته شدن آن به درگاه خداوند است، نه به کثرت و بزرگی آن در نظر ما.
قبولی و پذیرش عمل به درگاه خداوند متعال آنقدر مهم است که انبیای الهی و ائمه معصومین با آن همه ایمان و شوق و اخلاص در عبادت، در دعاهای خویش قبولی اعمال خود را از خدا درخواست می کردند.
 این ابراهیم خلیل است که چون با فرزندش اسماعیل، پایه های خانه کعبه را بالا میبرد، رو به درگاه خدا کرده و میفرماید:
«پروردگارا، از ما بپذیر که به راستی تو شنوا و دانایی» (1)
در کنار همه ی این موارد ما هرگز نمیتوانیم هیچ گناهی را کوچک بشماریم. زیرا گناه و نافرمانی هر چه باشد، گناه و نافرمانی در برابر دستورات خداوند متعال است و همگی در این جهت یک صدایند که نافرمانی در برابر حق و تجاوز به حریم قوانین او میباشند. چه بسا همان گناهی که در نظر ما بسیار کوچک مینماید، راهی خطرناک در مسیر نارضایتی خداوند باشد. و خشم نهایی، یعنی سرانجام بد را در پی خواهد داشت.
اما تمام حقیقت محدود در طاعات و گناهان نمیشود. نحوه تعامل ما با سایر بندگان خدا نیز بسیار مهم است. چگونه میتوان  برادر خود را حقیر دانست، در حالیکه بندگان خاص خدا در میان مردم پنهان شده اند. نکته مهم این حقیقت است که در این سخن شریف صحبت از انسان مومن نمیباشد، بلکه به طور کلی بحث از هر بنده و هر خلقی از خلق خداست. یعنی انسان در برخورد با افراد دیگر، تا آنها را نشناخته، نمیتواند به ظاهرشان حکم کند و اگر ظاهری آراسته ندارد ایشان را به هیچ به حساب نیاورده و بی اعتنایی نماید.
گویا منظور اصلی حدیث شریف این حقیقت است که هیچ عملی، چه اطاعت و چه معصیت و هیچ انسانی چه بزرگ و چه کوچک را نباید حقیر شمرد.
ولی ما در فراز و نشیبهای زندگی و مشکلاتی که با آنها دست و پنجه نرم میکنیم، از چه دریچه ای به کارهای مختلف و افراد پیرامونمان مینگریم؟
« چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید »

« بر گرفته از کتاب چهل حدیث، تألیف سید هاشم رسولی محلاتی، (به همراه توضیحات بیشتر) »

« دیدار باقر آل محمد (علیه السلام) »

 

امام صادق (علیه السلام) از پدرش، امام محمدباقر (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت فرمود: روزی بر جابر بن عبدالله انصاری وارد شدم و بر او سلام کردم. جابر جواب سلام مرا داد و پس از آن پرسید: تو کیستی؟ در آن هنگام وی نابینا بود. گفتم: محمد بن علی بن حسین (علیه السلام) هستم. گفت: ای پسر خیر البشر! نزدیکتر بیا. من نزدیک او رفتم. مرا در آغوش گرفت و دستهایم را بوسید و افتاد که پاهایم را نیز ببوسد. من خود را دور کردم و مانع شدم. آنگاه به من گفت: رسول خدا، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) به تو سلام رسانید. گفتم: وَ علی‌ رَسُولِ اللّهِ السَّلامُ وَ رَحْمةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.

سپس پرسیدم: قضیه چیست ای جابر؟ جابر گفت: من روزی با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم که آن حضرت به من فرمود: ای جابر! شاید آن قدر زنده بمانی تا ملاقات کنی مردی از فرزندان مرا که نامش محمد بن علی بن حسین (علیه السلام) است و خداوند متعال نور و حکمت را به وی عطا فرموده است. پس از جانب من به او سلام رسان.

جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری، صحابی جلیل القدر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از اصحاب بدر بود. وی در بسیاری از غزوات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جنگ‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) حضور داشت و همواره پیرو مقام رسالت و امامت بود. از دوستی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرت فروگذار نکرده و پیوسته مردم را به محبت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و اولاد گرام آن حضرت تحریص و تشویق می‌کرد. او همچنین نخستین زائر قبر امام حسین (علیه السلام) در کربلا است. در آخر عمر، چشمانش نابینا شده و در سن نود سالگی (به سال 78 هجری) وفات یافت. و روایت شده است که وی در مسجد رسول خدا می‌نشست و می‌گفت: «یا باقِرَ یا باقِرَ الْعِلْمِ.» مردم مدینه می‌گفتند: او هذیان می‌گوید. جابر می‌گفت: به خدا سوگند، من بیهوده و پریشان سخن نمی‌گویم. من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که به من فرمود: ای جابر! تو زنده می‌مانی تا ببینی مردی از اهل بیت مرا که نام او نام من و رخسار او رخسار من باشد، بشکافد علم را شکافتنی، هرگاه وی را دیدی، سلام مرا به او برسان. و این فرمایش رسول خدا است که مرا واداشت این سخن را بگویم.

« برگرفته از کتاب "خاندان عصمت علیهم السلام "، تالیف سید تقی واردی »

 



قسمتی از وصایا و سفارشات امام محمد باقر علیه السلام به  جابر جعفی (از اصحاب حضرت ) :

و تو را به پنج چیز توصیه می کنم: اگر بر تو ستم شد ،  ستم روا مدار و اگر به تو خیانت شد، خیانت نکن، اگر دروغگو خوانده شدی و حرفت را باور نکردند، خشمگین نشو،  اگر ستایش شدی، خشنود مشو، و اگر توهینی به تو شد، ناراحت مشو، و به آنچه درباره تو گفته می شود فکر کن،  اگر دانستی که آنچه درباره ات گفته شد درست است، بدان که کوچک شدن نزد خداوند متعال هنگام خشمت در مقابل حقیقت ، مصیبتی بس بزرگتر از خوار شدن نزد مردم است، و اگر درست نبود، ثوابی بدون زحمت بدست آورده ای...

و بدان که دوست دار ما نیستی مگر آنکه اگر اهل سرزمینت به اتفاق  ، تو را متهم کردند که تو مردی شرور هستی، ( گفته آنان ) تو را ناراحت نکند و اگر گفتند که تو مرد نیکی هستی، (سخن آنان ) تو را خوشحال نکند؛ برعکس ، خود را در برابر کتاب خدا قرار بده ، پس هرگاه خود را راهروی راهش دیدی و زهدی که او می خواست، پیشه کرده بودی و به آنچه او تو را بدان تشویق می کرد، راغب بودی و از آنچه تو را می ترساند، ترسان بودی، پس در راه خود ثابت قدم و خوشنود و امیدوار باش که هر چه درباره تو گویند، گزندی به تو نرساند. و اگر با قرآن همگام نبودی، از هیچ یک از آن (سخنان )  درباره خودت مغرور نشو.

 وظیفه مومن است که با خواسته های نفس بجنگد تا بر آن چیره شود. گاهی در مقابل می ایستد  و با خواسته هایش به خاطر دوستی خداوند مخالفت کند، و هرگاه که  نفسش شکستش داد تا پیرویش بکند، خداوند کمکش می کند و لغزش هایش را از سر راهش بر می دارد؛ پس آن ها رابیاد می آورد و از روی ترس و  توبه ، زاری کند تا جایی که ترس و بینشش و داناییش بالا رود، همچنان که خداوند فرموده: " و هرگاه از سوی شیطان وسوسه ای آهنگ پرهیزگاران را کند، بیاد آورند و بینا شوند. "

(تحف العقول، باب ما روی عن ابی جعفر (علیه السلام ))



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آلا ( سه شنبه 85/12/1 :: ساعت 9:1 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هرگاه خدا بنده‏اى را خوار دارد ، او را از آموختن علم برکنار دارد
کربلا تو مرا دیوانه ی دیوانه ی دیوانه کردی
آغاز امامت حضرت مهدی صلوات الله علیه
[عناوین آرشیوشده]