سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگارشود . [امام علی علیه السلام]
نغمه های الهی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تسلی قلب نازنین منتقم خون حسین « علیه السلام» صلوات

سلام. این مطلب مقاله ایست که یکی از دوستان زحمت کشیدند برای من فرستادند. قسمت اول این مقاله منتظر شماست. لطف کنید نظرات خود را بنویسید.

آنچه بدیهی است این است که در غالب نگاها در میان سطوح مختلف فقط به یک بُعد از این واقعه وآن هم از صبح عاشورا توجه می شود غافل ازاینکه «عصر عاشورا شروع کربلا» وبزرگترین جلوه وتاثیر این واقعه ی عظیم از لحظۀ به اسارت رفتن کاروان آل الله به بعد به وقوع می پیوندد.
فلذا خدمتگذاران شما سوگواران حسینی در این مرقومۀ کوچک در حد وسع توان خود به شرح گوشه ای از مظلومانه ترین ،سوز آورترین ،جگر خراش ترین وجانشـکاف ترین واقعه غمبار تاریخ یعنی اسارت رفتن کاروان نوامیس رسوا الله صلی الله علیه و اله وحرکت ایشان از کربلا تا مدینه می پردازند.
امید است که موجبات رضایت قلب داغدار مولای عوالم حضرت بقیه الله الاعظم «عج الله تعالی شریف» را فراهم آوریم.

«اللهم عجل لویک الفرج»

روانه کردن اهل البیت«علیه السلام» بجانب کوفه
مروی است که عمر بن سعد (لعنت الله علیه) فرمان داد که اهل البیت «علیه السلام» را از قتلگاه دور کنند وسوار کنند.اهل البیت«علیه السلام» را به تهدید وترساندن از قتلگاه دور کردند ودختران پیغمبر را بر شتران بی جهاز و هودج سوار کردند وامام سجاد «علیه السلام» را غل جامعه (که گردن و دست وپا را بند می کند) بر گردن نهادند وچون آن حضرت از شدت مریـضی توانایی نداشت هر دو پای مجار کشان زیر شتر بسته بودند و ایشان را مانند اســـــــــیران ترک روم روانه کردند.  1

ورود اهل البیت«علیه السلام»نبوت به شهر کوفه
روایت است که چون اهل البت«علیه السلام» به نزدیک کوفه رسیدند اهل کوفه به تماشا آمدند پس زنی از زنان کوفه پرســیدند که شما از کدام اسیرانید؟؟
گفتند ماییم اسیران آل محمد«صلی الله علیه و اله» آن زن چون ایشان را شناخت بسرعت آنچه در خانه داشت از چادر و مقنعه برایشان آورد وخودرا به آنان پوشاندند چون عبید الله زیاد (لعنت الله علیه) خبر ورود اسرا رسید دستو ر داد که در آن روز هیچ یک از مردم کوفه با خود سلاح جنگ حمل نکنند و 10 هزار نفر از سواران خود را بر جاده های عمومی وکوچه وبازار گذاشت که مبادا در وقت عبور اهل البت «علیه السلام» شیعیان امیرالمومنین«علیه السلام» فتنه انگیزند ودستور داد سرهای شهدا را در مقابل  کاروان به نیزه بزنند ودر شهر بگردانند تا بر هول وترس مردم افزوده شود .2

حمل سرها وشکستن حضرت زینب«سلام الله علیها» در آن اثنا صدای شیون عظیمی بلند شد ویرهای شهدا را از مقابل اهل البیت«علیه السلام» عبور دادند ودر میان آنها سری بود در نهایت حسن وجمال ومانند خورشید وماه تابان بود وچون نظر حضرت زینب «سلام الله علیها» بر سر برادرش افتاد خروش وافغان بر آورد وسر خود را چنان بر چوب محمل زد که سر مبارک شکست وخون از آنجا جاری شد
وحضرت زینب«سلام الله علیها» این شعر را بگفت :
یا هلالاً لما استَتَم کمالاً                                 غالَهُ خسفه فاُ بدوا غروبا
ای ماهی که چون به سرحد کمال رسیدی ،ناگهان خسوف تو را فرا گرفت و غروب کردی
یا تو همتُ یا شقیق فوادی                             کان هذا مقدَراً مکتوبا
ای پارۀ دلم گما نمی کردم سر نوشت ما اینگونه باشد
یا اَخی فاطمه الصغیره کلم                           ها فقد کاد قلبها اَن یذوبا
ای برادر با فاطمه خردسال سخن بگو زیرا نزدیک است دلش آب شود3


تسلی  قلب نازنین منتقم خون حسین « علیه السلام» صلوات

________________________________________________________________________________________

ناسخ التواریخ ج3 ص 30
بحار الانوار ج 45 ص 107
ارشاد شیخ مفید  ص 243
مقتل خوارزمی ج 2 ص 39
محرق القلوب ص 278



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آلا ( یکشنبه 85/12/6 :: ساعت 6:4 عصر )

»» به فدای امام مظلومم

 


السلام علیک یا امام زین العابدین

خطبه ی امّ کلثوم دختر امام علی علیه السلام در کوفه:

امّ کلثوم دختر علی علیه السلام از پس پرده با شیون گفت:

ای اهل کوفه! بد ببینید، چرا دست از یاری حسین علیه السلام برداشتید و کشتید او را و اموالش را بردید و خود را وارث آن کردید و زنانش را اسیر کردید و او را سرکوب نمودید؟ نابود و ریشه کن شوید، وای بر شما! می فهمید چه بر سر خود آوردید؟ و چه بار گناهی بر دوش برداشتید؟ و چه خون هایی را ریختید؟ و چه بانوانی را اسیر کردید؟ و چه کودکانی را لخت نمودید؟ و چه اموالی را غارت کردید؟ بهترین مردان پس از پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم را کشتید و رحم از دل شما برداشته شد، هلا! حزب خدا، هم آنان کامیابند حزب شیطان زیانکارانند.
سپس فرمود:
کشتید    برادم    شکیبا   
           برمادرتان هزار وای ای  وا     
 زود است سزای خود بیابید 
           در آتش شعله ور درآیید
خون ها که خدا حرام داند
           قرآن و سپس از آن ِ محمد
رختید و به نار مژده گیرید
           در دوزخ خلد چون   بمیرید
گریم همه  عمر  بر برادر  
           برخیز بشر  پس  از  پیمبر
بااشک چُو سیل وهمچو باران
            بر  گونه  روانه   جاودانان
ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آلا ( سه شنبه 85/11/24 :: ساعت 11:28 عصر )


»» ا نقلاب عاشورا یی

السلام علیک یا ابا عبدالله

یکی از دوستان  میگفت : " ما خودمون دیدیم که خبر شهید شدن فرزندی رو به مادر دادند ، در مقابل مادر سجده کرد و خدا رو شکر کرد . و تنها یک قطره اشک از چشمانش فرو ریخت ."
فکر میکنید این مادر پسرش رو دوست نداشته؟ مگه می شه مادر پسرش رو به سن نوجوانی و جوانی برسونه، با خون دل بزرگ کنه، اما به راحتی ازش بگذره؟
مگه حضرت زینب سلام الله علیها از عون و محمدش نگذشت ؟ اونها رو فدایی خدا و حسینش " علیه السلام " کرد، حضرت زینب سلام الله علیها از عشقی بالاتر هم گذشت،از برادری گذشت که از کودکی لحظه ای از او جدا نبوده، از کسی که زندگی بی او برایش معنی نداشت.مگر عاشق برای معشوقش جز بهترین می خواهد؟  زینب سلام الله علیها هم برای برادرش بهترین رو می خواست. با شهادت،  برادرش از تمام غمها راحت می شد و به معشوق واقعی می رسید ، و درد دوری از معشوق به پایان می رسید ، پس چرا از مرگ برادر ناراحت باشد؟ حضرت زینب سلام الله علیها وقتی از قتلگاه بر می گشت ، لبخندی بر لب داشت، چرا خوشحال نباشد؟ چرا نخندد؟ برادر راحت شده بود. به معشوق رسیده بود.
مادری هم که بعد از شنیدن خبر مرگ شهـادت پسر سجده می کند ، در مکتب چنین زنی تربیت یافته. به عشق زینب و حسین "علیه السلام" بزرگ شده.  پس کمتر از این انتظاری نمیرود.همان خدایی که به او فرزند داده، حال او را گرفته، چه جای شکایت؟
ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آلا ( دوشنبه 85/11/23 :: ساعت 3:7 عصر )


»» کرببلا دل منه

 

السلام علیک یا ابا عبد الله
ابو منصور طبرسی در «احتجاج» گوید: خطبه ی زینب «سلام الله علیها» دختر علی بن ابی طالب علیه السلام در حضور مردم کوفه در آن روز، سرکوبی و نکوهش آنان بود.
حذام بن ستیر اسدی گفت:چون علی بن الحسین علیه السلام را در حال بیماری با زنان از کربلا به کوفه آوردند، زنان کوفه گریبان دریدند و شیون بلند کردند و مردان هم با آنها می گریستند، زین العابدین علیه السلام با آوازی که بیماری، او را از دست برده بود، فریاد کرد: این ها که گریه میکنند، و جز اینها چه کسی ما را کشته است؟
زینب «سلام الله علیها» دختر علی بن ابی طالب علیه السلام اشاره کرد تا مردم خاموش شوند.
حذام اسدی گوید: من به خدا هرگز بانوی با شرمی ندیدم که از او سخن ورتر باشد، گویا از زبان امیر المومنین علیه السلام سخن به قالب می ریخت و به مردم اشاره کرد. گوش کنند، نفَسها در سینه ها برگشت و زنگ ها خاموش شدند
و پس از ستایش خدا و صلوات بر رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم گفت:ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آلا ( شنبه 85/11/21 :: ساعت 12:16 صبح )


»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هرگاه خدا بنده‏اى را خوار دارد ، او را از آموختن علم برکنار دارد
کربلا تو مرا دیوانه ی دیوانه ی دیوانه کردی
آغاز امامت حضرت مهدی صلوات الله علیه
[عناوین آرشیوشده]